حدّ

حدّ

انسان یه موجود محدوده ، دارای یه سری مرز ، اینجا قسمتی از محدوده ی منه ...
حدّ

حدّ

انسان یه موجود محدوده ، دارای یه سری مرز ، اینجا قسمتی از محدوده ی منه ...

سلام ... خدافظ

اگر برای زنده بودن باید شکرت کنم خدایا شکرت ...


میگذره دیگه آموزشیم تموم شد . کد بهداشت و درمان خوردم تهران . حق به گردن دارا بحلالن [ البته هیچوقت اونایی که باید حلالت کنن ؛ حلالت نمی کنن ] سفر تو راست .


این دو ماه همش خاطره بود برام نه تجربه . دو ماه دیگه به مرگ نزدیکتر شدم

البته اگه دروغ نگم یه چیزایی رو بلد شدم ؛

احترام به مافوق [ هیچوقت تو شخصیگری به اینطور روابط فکر هم نکرده بودم ]

زندگی با افراد دچار حفره های عاطفی سنگین

خوردن علف های بیابونی که اسم یکیش پطروم بود بنظرم

نحوه برخورد با یک فروند سرباز آموزشیه خدا زده و ...

دوستای زیادی هم پیدا کردم مخصوصا بلوچ و زابلی ... ولی هیچی تو اعماقم تغییر نکرده ... تو این دو ماه ... تو این بیست سال ... گذشت ، زود گذشت .


نشد عید بنویسم نه که نباشم ولی نشد پساپس دلهاتون بهاری

بهار آمد ، زمستان رفت و زندگی جریان دارد

همون جوریکه قبل از اومدن ما داشت

همون طوری که بعد از رفتن ما خواهد داشت .


نظرات 2 + ارسال نظر
الهام پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 22:33 http://zip.lxb.ir

سلام چرا از وبلاگت کسب درامد نمی کنی فقط کافیه یه کد تو وبلاگت بذاری بعد هر کسی که بیاد تو وبلاگت 200 ریال به حساب تو میاد. اول باید تو سایت این ↓↓↓↓↓↓↓↓ ثبت نام کنی.


http://zip.lxb.ir

میلاد اهورا جمعه 22 فروردین 1393 ساعت 05:45 http://miladahora.blogdehi.com

سلام.وب جالبی داری،به وب منم سر بزن.اگه دوست داری در مورد کوروش کبیر مطلبی بخونی بیا تو وبم.
موفق باشی
میلاد اهورا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد