کلی با خودم کلنجار رفتم تا تصمیم به انصراف گرفتم . آسون نیست ، بهتر بگم آسون نبود ... چهار ترم خندیدم ، چرخیدم ، بعضی وقتا بغض کردم ، بعضی وقتا هم گریه .
نمیدونم ... نمیدونم چار صباح دیگه نیمکتای باغ ملی دلتنگم میشن یا نه ؟ ساقی علفیای چهارراه فرودگاه ؛ بنگ فروشای پارک ارم اصن ممد نئشه تا آخر تابستون یادش میمونه که یکی بود که اول هفته ها وینستون می کشید وسطاش مگنا و تهش پین !؟ رضا ابراهیم زاده ، ممد جنتی ، مجید ، روح الله یا اون هزار تا به حساب رفیق دیگه ؟ نمیدونم ...
چرا عمر اینقدر کوتاهه ؟ حدود175250 ساعت گذشته و من هیچی یادم نمیاد . این هزار و چهل تا هفته ای که از عمرم رفته رو کجای دلم بذارم ؟ چرا همه چی اینقد زود گذشت .
بابام سنش نمی خورد به جبهه رفتن پس در نتیجه نه رزمنده اس نه معلول جنگی و نه اسیر و شهید ... بچه اش باید دو سال وظیفه اش رو کامل انجام بده . چشمم کور دندم نرم . بعد از انصراف حتما میرم خدمت 2 سالمو صاف کنم ...
____________________________________________________
+ : یه فیلم هندی بود اون قدیما "عاشق شدی نترس" نمیدونم چی شد الان ییهو یاد اون افتادم !
++ : هم اینک به اطلاعمان رسید که عمر بسی کوتاه است . به گزارش "هاتف غیبی" خبرنگارمان در عالم بالا : این غافله عمر عجب می گذرد ...
+++ : وبلاگ My Favorite Song متعلق به R.I.P Omid فیلتر شد .